۱۳۹۴ آبان ۱۳, چهارشنبه

گپ جوان

خبر جدید

شنیده ام که جشنواره گپ جوان شروع شده و بنده باز از نوشتن مدت ها دور ماندم. 

امیدوارم بتوانم از این طریق به شما اطلاع دهم که گپ جوان برنامه ای مفید بوده برای من. انشالله که بتوانم از چیزهایی که آموخته ام به درستی استفاده کنم. 

من تا به حال عکس های مختلفی گرفته ام که در جشنواره سر پل به نمایش گذاشته شد. حالا احساس خوبی دارم از اینکه در گپ جوان شرکت کردم و توانستم دو سه عکس خوب خود را ببینم. 

عکاسی آیندۀ کشور مرا می سازد. با عکس می توانم به جوانان و کشور خود خدمت کنم. 


۱۳۹۴ شهریور ۲۵, چهارشنبه

چرا افغانیت و اسلامیت نه؟

ما همۀ کسانی که در افغانستان به دنیا آمده ایم با یک جبر تاریخی مشترک حداقل رودررو هستیم - این جبر تاریخی است که امروز ما را دست به گریبان مشکلاتی ناخواسته یی کرده است که تنها سیاسیون موجد و آفرینندۀ آن بوده اند.

به نظر من می توان دست کم جوانان افغانستان را به چند دستۀ زیر از نگاه اعتقاد به دین اسلام تقسیم بندی کرد:
1. جوانانی که تحصیلات دینی دارند و صادقانه به باورهای مذهبی شان پایبند هستند و دیدگاهی انسانی-اسلامی دارند، با تقدم انسانیت.
2. جوانانی که تحصیلات دینی دارند و صادقانه به باورهای مذهبی شان پایبند هستند و دیدگاهی اسلامی-انسانی دارند با تقدم اسلامیت.
3. جوانانی که تحصیلات دینی دارند اما اسلام برای شان حربه است. این گروه حربه-محور می توانند کسانی نیز باشند که حتی تحصیل کرده نیستند اما از دانش اجتماعی کافی برخوردارند.
4. جوانانی که بی سوادند و کورکورانه به دنبال اسلام هستند چون در یک خانوادۀ مسلمان به دنیا آمده اند، و جامعه آنها را اسلام-باور تربیه می کند.
5. جوانانی که بی سوادند اما نگاهی میانه روانه تر به اسلام دارند.
6. جوانانی که به خاطر ضربه دیدن از اسلام حالا به نام "دین ستیز" یاد می شوند.
7. جوانانی که باور دارند هر کسی می تواند فرد مذهبی باشد به شرط اینکه مذهبش را مذهب رسمی نسازد، بگذارد دیگران به مذهب خود برسند و اعتقادات مذهبی مختلف یکدیگر را بپذیرند.

من خودم را در دستۀ آخر قرار می دهم چون فکر می کنم این جوانان دنیایی عاری از تقابلات مذهبی و درگیری های برخاسته از دین می خواهند.


مسألۀ دیگر "افغانیت" و "افغان بودن" است که بر اثر فشار تاریخی پادشاهان پشتون این نام نه تنها بر دیگر اقوام که بر خود پشتون ها نیز تحمیل شد. هرچند، امروز بسیاری از پشتون ها نیز خود را افغان نمی خوانند و می گویند ما پشتون هستیم.

در این میان چند وقتی است که سروصدای "افغانیت" و "اسلامیت" در میان افراد برخاسته است و داکتر عبدالله و داکتر غنی قرار است که بر سر هر مسألۀ افغانیت که گویا داغتر است و بسیاری مخالف ذکر آن در شناسنامه های الکترونیکی صحبت کنند و به توافق برسند.

پیشنهاد من به عنوان یک جوان این است که حتی گام را فراتر بگذاریم و نه تنها نام افغان را یاد نکنیم، که بیاییم و اجازه ندهیم که مذهب مان نیز در شناسنامه های مان یاد شود. نوشتن این صفت ما را از بسیاری دیگر از باشندگان افغانستان دور می کند؛ چه بسا که ما در طول تاریخی مسیحیان و یهودیانی داشته ایم که امروز دیگر در کنار ما نیستند. گر چه، سیک ها و هندوان نیز از شرط اسلام گرایی افراطی ما در امان نیستند.

تصویر زیر نمادی کنایه آمیز از افغان بودگی و اسلام بودگی ما است. یک سیک کنار یک مسلمان می ایستد و با رنج تاریخی و فراموشی تاریخی خود را افغان می خواند.



#اسلامیت، نه